متن آهنگ دختر پاییزی علی بابا

متن آهنگ دختر پاییزی علی بابا و سبحان عابد

شروع دفتر خاطرات امروز بیست و یک مهر سال هشتاد و نه خیلی اتفاقی امروز یه اتفاقی افتاد
فک کنم حدود ساعت دو سرشو پایین انداخت
چشاشو من نبینم ولی نمیدونست که من دنباله همینم

آروم آروم دیدم از سر کوچه میاد میخندید ولی رو نمیداد
تا که به من رسید رفت تو خطه ناز کردن من پررو پررو سر حرفو باز کردم

اسمشو پرسیدم چیزی نگفت ولی دستمو دراز کردم بهش گفتم علی
چند تا شوخی چند تا حرف احساسی ازش پرسیدم میشه یه میس بندازی
بهش گفتم تو اون دلت بهم یه جا بده تاریخ امضا شروعه یه رابطه
میگذره از اون صفحه صدها صفحه دیگه میگذره از اون شب صدها شبه دیگه

رسیدم آخرش آخرین برگه مونده بیا پرش کنیم با هم اگه حرفی مونده بسم تعالی
آبان نود و پنج هنوز نخوابیدم حدودا ساعته پنج تو کجایی بچه نذار خیالاتم تبدیل به واقعیت شه
حواست باشه صدای موزیکم زیاد نشه آروم آروم گریه کن اون یه وقت بیدار نشه

شیش سال گذشت تا چشم به هم زدیم د لعنتی بگو چرا بهم زدی

یاد روز اول شروعه رابطمون لعنت به اون به فاصلمون
لای دفترم هست چندتا تار موت امضای آخر من نبودم آرزوت
درد یعنی تو یعنی من یعنی گریه های من ترس یعنی شب یعنی طرد یعنی احتماله مرگ
من ندارم آرامشی رفتی خوب حالا که چی حالو روزت اصلا خوب نیست و یه آدم دیگه زیر آرایشی

زدی آتیش به من بزنم آتیش به چی خودت بهتر میدونی خودت خواستی که آواره شی
ببین نمیدونم صدامو میشنوی یا نه ولی خوب یه چیزایی هست باید بدونی
ما دیگه به درد هم نمیخوریم دوست ندارم هیچ فکری راجبم کنی ولی
هیچی مراقب خودت باش خداحافظ

عکسامو بردار از رو دیوار اتاقت یه روز دله اونم نمیسوزه به حالت
وقتی که طاق زدی گریه مو با خنده هات وقتی روی دستای تو چشم رو هم میذاشت

وقتی که ست با هر لباس تو میپوشید وقتی که چیزی عوض نشد به جز خط گوشیت
اونی که تو حسرتو آرزوی اسمم بود پست آخر شبش عکسه عشقم بود

درد یعنی تو یعنی من یعنی گریه های من ترس یعنی شب یعنی طرد یعنی احتماله مرگ
من ندارم آرامشی رفتی خوب حالا که چی حالو روزت اصلا خوب نیست و یه آدم دیگه زیر آرایشی

زدی آتیش به من بزنم آتیش به چی خودت بهتر میدونی خودت خواستی که آواره شی
چرا تو این آسمون دنباله ابر میگردی هه دختر پاییزی تو چشمای منو بارونی کردی